چرا وقتی در قرآن کریم میفرماید: «برای زنان بهتر است خود را از نامحرمان بپوشانند»، در کشور ما حجاب اجباری است؟
سایت شبهه به این سوال پاسخ
الف – از جمله آیاتی که به صورت مشخص بر حجاب بانوان تأکید دارد، دو آیهی ذیل است:
«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً» (احزاب - 59)
ترجمه: اى پیامبر! به همسرانت، و دخترانت و زنان مؤمنین، بگو تا جلباب (حجاب، مقنعه، چادر) خود را پیش بکشند، این به شناخته شدن (به مسلمانی و عفت) و ممانعت از آزار و اذیت نزدیکتر است و خداوند همواره آمرزنده و رحیم است.
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون» (النور – 31)
ترجمه: و به زنان با ایمان بگو چشم از نگاه به مردان اجنبى فرو بندند و فرجهاى خویش را حفظ کنند و زینتهای خویش را جز آن چه آشکار است آشکار نسازند و باید که روپوشهایشان را به گریبانها کنند و زینت خویش را نمایان نکنند مگر براى شوهرانشان، یا پدران و یا پدر شوهران یا پسران و یا پسر شوهران و یا برادران و یا خواهرزادگان و یا برادرزادگان و یا زنان و یا آن چه مالک آن شدهاند یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند و یا کودکانى که از اسرار زنان خبر ندارند، و مبادا پاى خویش را به زمین بکوبند تا آن چه از زینتشان که پنهان است ظاهر شود اى گروه مؤمنان همگى به سوى خدا توبه برید شاید رستگار شوید.
ب - توضیح: در انسان (اعم از مؤمن یا کفر، عصر جدید یا قدیم، زن یا مرد)، امیال و گرایشهای فطری متفاوتی وجود دارد که از جمله آنها: «میل به شناخته شدن به خوبی» و نیز «مصون ماندن از هر گونه آسیب، آزار و اذیت» است.
آدمی از یک سو عاشق کمال است و علت هر حرکتی نیز میل به کمال است. مایل است که دارای کمالات باشد، آن کمالات تجلی کنند و همه متوجه کمالات او شوند از او به نیکی و خوبی یاد کنند و از سوی دیگر به دلیل همین عشق به کمال مایل است تا از هر گونه آسیب، آزار و اذیتی [که تحقق به کمال یا حفظ آن را به خطر میاندازد] مصون بماند.
خداوند کریم در آیهی اول به زنان مؤمن تأکید مینماید: اگر چه کمال «زیبایی» در ظاهر خلقت شما نیز تجلی دارد، ولی شأن شما اجل از این است که فقط به چشم و ابرو و سایر جاذبههای جنسی شناخته شوید و فقط به دیدهی لذت جنسی به شما نگاه شود. لذا اگر این زیباییها را (جز از محارم) بپوشانید، به تحقق تمایلات فطری شما مبنی بر شناخته شدن به کمالات، نزدیکتر است. چون این گونه شما را به کمال ایمان، کمال عقل، کمال عفت و کمال شخصیت خواهند شناخت. اما با به رخ کشیدن زیباییهای ظاهری، شما را فقط به عنوان یک وسیلهای برای ارضای بهتر غرایض خود میشناسند و در این صورت نیز تنها بهرهی شما از خلقت، لذت جنسی دیگران خواهد بود.
فیالواقع اگر کمال زن فقط به جمال ظاهری او خلاصه گردد، چه بسا زنان فاسدی که ظاهری زیباتر از زنان عفیفه دارند و خداوند نمیپسندد که زنان مؤمنه به مشخصههای زنان فاسد شناخته شوند. لذا حجاب است که انسان را به کمال نزدیک میگرداند.
از سوی دیگر بیشترین آزار و اذیتی که متوجه زنان میشود، از ناحیهی طمع و حرص شهوانی مردان است و بدیهی است که نمایش جاذبههای جنسی، این طمع و حرص را بیشتر تحریک میکند، تا آن چه که به زن فقط به عنوان یک طعمه ارزش قایل میشوند و برای صید این طعمه (مانند شکار و صید حیوانات)، به هر گونه فریب، اغفال ... یا زور متوسل میشوند. چنان چه شاهدیم آمار تجاوز در کشورهایی که به اصطلاح آزادی برای زنان را با عریان کردن آنها به نمایش میگذارند، به مراتب بیشتر است.
نتیجه آن که خداوند متعال میفرماید: روش اتخاذ حجاب به تحقق هر دو هدف شما
در آیهی دوم نیز خداوند متعال ضمن معرفی محارم، پرهیز از نگاه به نامحرم و پوشاندن زینتهای زنانه را (اگر در چگونگی راهرفتن باشد) از مسببات فلاح و رستگاری دنیا و آخرت بر میشمرد.
ج -
در ابتدای آیات فوق خداوند کریم به نبی خود که رسانندهی اوامر الهی به بندگان است میفرماید: «قل»، یعنی بگو. چه چیز را بگو؟ بگو که چنین بکنند یا چنان نکنند. اینها همه دستور است.
پس اگر فرمود: ای نبی به زنان مؤمن بگو که حجابشان را رعایت کنند، به نامحرم نگاه نکنند یا ...، این یک حکم و دستور صریح است که انجام آن واجب است. مثل این فرمود: بگو که اقامهی نماز کنند – بگو که به جهاد بروند – بگو از معاصی پرهیز کرده و تقوا پیشه کنند، که همگی دستور است و بیان برخی از فواید دنیوی و اخروی این دستور باید سبب ارتقای علم و دانش و نیز علاقه و تقید بیشتر به آن گردد، نه این که گمان شود پس یک دستور نبوده، بلکه گفته «بهتر است»!
د -